loading...
برترین دانلود
admin بازدید : 152 پنجشنبه 06 شهریور 1393 نظرات (0)

 

اومدم خونه

میبینم یه سری کاغذ چسبیده به دیوار روش نوشته +18 ،

همینطور که مسیر کاغذها رو دنبال میکنم ، میبینم میرسه تو

آشپزخونه ، آخرین برگ روش نوشته :

” آشغالا رو بزار دم درب ”

مامان خلاقه دارم؟

همسر عزیزم خیلی دوست دارم

.

.

.

اینو نوشتم که بعدنا نشون بدم ک بفهمه من از قدیما دوسش داشتم

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

پشت در مستراح های عمومی یه دکمه لایک هم بذارن

تا حداقل کامنت هایی رو که مینویسن لایک کنیم

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

استاد اومده سر کلاس میگه

بچه ها این درسه سختیه و عمقش زیاده

بد از اونور کلاس یکی شروع کرد به دست و پا زدن

استاد پرسید چی شد؟

گفت: دارم غرق میشم استاد کــــمک !!!! کـــمک !!!!

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

بابام با ماشین تصادف کرده

زنگ زده به من فحش میده

می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم

می گم چرا به من فحش می دی :

میگه :

وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می کردم

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

تو یه کافی شاپ تنها نشسته بودم روی یه میز دو نفره …

یهو یه دختر خیلی خوشتیپ اومد گفت : “ شما تنها هستین؟ ”

فاز عشوه و غمناک گرفتم گفتم خیلی وقته تنهااااااااااااام

گفت خوب من این صندلی رو ببرم اون ور صندلی کمه

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

دادم هارد لپ تاپمو ریکاوری کردن

ی هفتس زنگ می زنن می گن بیا ببرش اما روم نمیشه برم

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

میگن شبایی که خوابت نمیبره یکی داره بهت فکر میکنه

بابا انقد به من فک نکنید بزارید بخوابم دیگه!

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

به مامان بزرگم می گم یه جمله خبری بگو، می گه: نوه م خنگه.

می گم سوالی بگو، می گه نوه م خنگ بود و من نمی دونستم؟

می گم امری بگو، می گه خنگیتو تابلو نکن!

می گم میشه خنگ توشون نباشه؟ میگه اونوقت میشه نوه یکی دیگه نه نوه من

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

یه ﻣﮕﺴﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻥ ﻫﺴﺖ

ﺍﻧﻘﺪ ﻧﮑﺸﺘﯿﻤﺶ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﻪ

ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

آشنامون سگش گم شده،واسش یه میلیون مژدگونی گذاشته

اون وقت من به بابام میگم اگه من بچه بودم گم میشدم چی کار میکردی؟

برگشته میگه:خونمونو عوض میکردم که دیگه پیدا نشی

لطیفه های جدید و خنده دار خفن

رفته بودیم مشهد این جلو این مغازه هایی که عکس میزنن

رو بشقاب اینا بابام واساده به پسره میگه : اقا عکسو رو در قندونم میزنین!

یارو گفته نه !

بابام اومده به من میگه : حیف شد !

میگم : چرا؟

میگه : هیچی میخواسم بدم عکستو رو در قندون بزنن دیگه بچه ها دور قندون نرن!

خدایی بابای با محبته من دارم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 551
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 341
  • آی پی امروز : 391
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 2,347
  • باردید دیروز : 115
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 2,462
  • بازدید ماه : 3,830
  • بازدید سال : 29,860
  • بازدید کلی : 1,073,943
  • کدهای اختصاصی
    دانلود سریال revolutionary