loading...
برترین دانلود
admin بازدید : 321 یکشنبه 08 آذر 1394 نظرات (0)

انشاء در موضوع فصل پاییز

انشاء اول در موضوع فصل پاییز 

وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬ و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ٬ اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود می آید.پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند.من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬ و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ٬ اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند٬ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپري کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر نتیجه انشاء را مینویسم٬فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.

 

********************************************

انشاء دوم در موضوع فصل پاییز 

 

پاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند ؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند. پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند.

 پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند. به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها ، شهر ها ، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.

 پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند

 همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی. پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.

 پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند، و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.

پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که این بار هوس می کنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.

 پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد.

همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ، خبر های خوش ، خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.

آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من ... ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را ، همه را خوب خوب می دانم؛ دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .

 

********************************************

انشاء سوم در موضوع فصل پاییز

 

پاییزی دیگر از راه رسید

پاییزی با همه ابرهای تیره اش که کشیده می شود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید

پاییزی پر از باران هایی که یادت می آورند هزاران خاطره ایی را که نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را ...

من اما نمی دانم چرا این فصل بی نظیر دلم را با خودش نمی برد

چرا انتظارش را نمی کشم هیچ وقت

چرا آمدنش دلم را تیره می کند

چرا این فصل پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمی تواند دلم را با خودش ببرد

نمی دانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم

نمی دانم ...

 

نمی دانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمی شود

آری پاییز که می آید خورشید از من رو برمی گرداند

گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست

چشم هایم سبزی برگ های درختان را هر روز بهانه می گیرند

آغوشم درختان خفته را نمی خواهد

پاییز انگار می آید تا بسراید دلتنگی را

پاییز انگار می آید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت را با باران هایش بشوید و تحویل بادهای پاییزیش دهد

پاییز انگار می آید تا ...

 

پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود

و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...

 

پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و ...

پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش

اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییزی خیس خواهد شد

و غم غریبی بر دلش خواهد نشست

 

برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی

شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند

 

بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد

نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند

نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند  

 فصلی دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند

و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد

آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم

که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود

اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند

پاییز را باید نفس کشید

پاییز را باید لمس کرد

پاییز ...

آه

پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود

و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...

 

********************************************

انشاء چهارم در موضوع فصل پاییز

 

 

  گر تو بيني پاييز زيبا سرسري                غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينه جمال است اين فصل خزان               بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و  حتي شاعران نيز براي نمايش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.فصل ريزش نعمت هاي آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران است كه به تهذيب زمين مي پردازد.نمايان شدن قوس قزح پس از باران نيز جلوه اي از جمال اين فصل مي باشد. كلمه برگ ريزان تنها مختص پاييز است.بدين معنا كه در اين سه ماه درختان خود را مي تكانند و برگ هاي زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمين به امانت مي گذارند وشاخه هاي خشك شان نيز برهنه وار منتظر مي مانند تا در فصل ديگر الماس هاي آسماني در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه هاي آنان قرار گيرند. اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونه كه پا بر روي خاك هاي ترك برداشته قدم مي گذارد و آهنگ زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را در دل ما مي نهد.اين صدا پس از شنيدن به ماوراي درون ما مي رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا مي كشاند. پاييز را مي توان فصل مهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان در اين فصل از كاشانه خود رهايي جسته و در كرانه هاي آسمان به جست و خيز مي پردازند تا لانه مناسب پيدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني در دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين است كه پاييز در مقابل اين همه زيبايي كه در اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه به تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم 

 

********************************************

4 انشاء در موضوع  فصل پاییز در این مطلب ارائه شد برای شما دوستان

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 551
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 290
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 156
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 2,067
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 8,545
  • بازدید سال : 82,116
  • بازدید کلی : 974,698
  • کدهای اختصاصی
    دانلود سریال revolutionary